محمد احمدی: در دو سال اخیر قیمت ساخت فیلم 3 تا 4 برابر شده است

به گزارش وبلاگ تور کیش، تهران (پانا) - تهیه کننده فیلم در میان صخره ها با اشاره به چند برابر شدن هزینه های فیلم سازی در سینمای ایران از قدرت ریسک تهیه کننده ها در این شرایط اعلام کرد که سینماهای ایران هم مانند تمام جهان باید به سراغ اکران همه انواع فیلم ها اعم از اینکه سالن ها پر گردد یا نگردد، بروند تا کم کم سلیقه مخاطب خاص که طالب فیلم های هنری خاص است نیز تأمین گردد.

محمد احمدی: در دو سال اخیر قیمت ساخت فیلم 3 تا 4 برابر شده است

تأثیر شرایط مالی بر نوع فعالیت تهیه نماینده ها موضوعی است که با محمد احمدی، تهیه نماینده، کارگردان، بازیگر و فیلم بردار و عکاس سینمای ایران به مصاحبه نشسته ایم که در پی می آید.

سریال سازی در پلتفرم ها جای فیلم سازی در سینما را گرفته است

تأثیرگذاری شرایط مالی و البته کرونا بر نوع فعالیت تهیه نماینده های سینما چگونه بوده است؟

قطعاً شرایط کرونا موقعیت سینما را تهدید نموده است و بسته شدن سالن های سینما و روی آوردن مردم به پلتفرم ها و سریال ها باعث شده تا فراوری در سینما کاهش پیدا کند و به طبع آن سرمایه گذاری در این حوزه کم گردد. این روزها فیلم سازان و ازجمله تهیه نماینده ها عمدتاً به سمت سریال سازی رفته اند. در شرایط کنونی اگر کسی بخواهد فیلم سینمایی بسازد، می بینیم عواملی نیستند زیرا همه عموماً در سریال های پلتفرم ها مشغول به کارشده اند. از سوی دیگر سرمایه گذارها هم خیلی ذوق سرمایه گذاری در سینما را ندارند. برای نمونه من سال 98 با سرمایه گذاری صحبت کردم و قرارداد بستم اما بعد از شرایط کرونا درخواست کرد این موضوع کنسل گردد چون سینماها تعطیل شده بود، البته سرمایه گذار هم حق دارد. اکنون شرایطی نداریم که سرمایه گذار راغب به ریختن سرمایه اش در پروژه ساخت فیلم سینمایی باشد. کم کم باگذشت زمان و از بین رفتن ویروس کرونا احتمال اینکه استقبال از سینما به وسیله مخاطب بازگردد، وجود دارد اما نکته مهم این است که تماشاچی عادت نموده در خانه فیلم ببیند و بیرون نیاید و تشویق به سینما رفتن واقعاً کار راحتی نیست.

بازگرداندن سرمایه در سینما کار سختی است

مدت هاست که از یک روزبه فردای آن روز باقیمت های عجیب روبرو می شویم از مواد غذایی گرفته تا سایر موارد. آیا تغییرات اساسی یا عجیبی در هزینه های فیلم سازی در سینما اتفاق افتاده است؟

قطعاً چنین شده است. سالن های سینما روزبه روز افزایش دارند و قاعدتاً احتیاج به فراوری فیلم هم باید افزایش پیدا کند اما هزینه های بالا، فراوری فیلم را بسیار مشکل نموده است. از سوی دیگر قیمت بلیت سینماست که تغییر چندانی ننموده و به طورکلی بازگرداندن سرمایه در این شرایط بسیار سخت است. مقایسه هزینه های فیلم سازی نسبت به سال های گذشته نه چندان دور مثلاً سال 98، سه یا چهار برابر شده است؛ یعنی اگر آن موقع فراوری فیلم لوباجت 1 میلیارد بود در شرایط کنونی زیر 3 و نیم میلیارد تمام نمی گردد، فقط یک نمونه اینکه غذای 6 هزارتومانی الان 40 هزار تومان شده است و حالا از همین جزیی ترین عامل بگیرید تا بقیه عوامل مانند دستمزد عوامل ساخت فیلم و غیره. از سوی دیگر رونق نداشتن سینماها انگیزه فیلم سازی و سرمایه گذاری در ساخت فیلم را از بین می برد.

تهیه نماینده ها نباید فقط متکی بر کارت بانکی اش باشد، سواد سینمایی هم مهم است

سال ها قبل کسانی را به عنوان تهیه نماینده در سینما می دیدیم که عموماً خاک سینما خورده بودند و کم کم به مقام تهیه نمایندگی می رسیدند. اکنون چهره های زیادی را می بینیم که بدون دانش سینمایی سرمایه گذار وارد سینما می نمایند. آیا این می تواند در بلندمدت آسیبی برای تهیه نمایندگی در سینما باشد؟

همواره این بود که ممکن است عده ای حتی بادانش کم بیایند یا با ارتباطات یا سرمایه ای که می توانند، فیلمی بسازند ولی واقعیت این است که این کارها چون عمق ندارد و دانش و سواد بصری لازم در کار وجود ندارد، تمام می گردد و ادامه نخواهد داشت. تهیه نماینده ای ممکن است بیاید فقط کارتش را بگذارد و خیلی برایش تفاوتی ندارد که فیلم به چه سرانجامی برسد زیرا سودش را از فراوری برده است. به هرحال همه جور آدمی در همه صنف ها داریم اما تهیه نماینده ای که خیلی برایش مهم باشد چه می نماید فقط کارت بانکی اش را معیار قرار نمی دهد بلکه خودش هم در ساخت مشارکت دارد. فیلم نامه برایش مهم است. من خودم با آدم هایی که می خواهم کار کنم مصاحبه می کنم که بدانم دغدغه اش چیست و بعد به سراغ فیلم نامه و رزومه اش می روم. ممکن است باکسی کارنموده باشم که خیلی این کاره نباشد اما آن لحظه ای که با آن کار می کردم این حس را داشتم که آینده دار باشد.

فیلم ممکن است جهانی گردد اما گیشه پسند نباشد

شما هم تجربه کارگردانی دارید و هم تهیه نماینده بوده اید. کدام سخت تر است؟

من با منشی صحنه بودن وارد این عرصه شدم و بعد عکاس شدم، چون رشته تحصیلی ام عکاسی بود. بعد به نیت کارگردانی وارد سینما شدم و به سراغ فیلم برداری رفتم تا زاویه دوربین و میزانسن ها را داشته باشم و البته بسیار هم فیلم برداری را دوست دارم اما اصل علاقه ام کارگردانی بود. درنهایت فیلم شاعر زباله ها را به عنوان اولین کار ساختم و چند مستند کار کردم و جوایز زیادی بردم. در فیلم حقیقت گمشده هم کارگردان بودم و هم تهیه نماینده و قاعدتاً برایم خوشایند بود زیرا خودم هم تصمیم گیرنده بودم و هم مدیریت نماینده و کم کم دوستانی که با آن ها ارتباط داشتم من را به طرف تهیه نمایندگی هول دادند؛ اما انگیزه اصلی من از ادامه دادن تهیه نمایندگی چیز دیگری بود. واقعیت این است که فیلم هایی که هنری هستند و صرفاً برای گیشه نیستند، سخت می توانند تهیه نماینده پیدا نمایند اما خب اگر فیلم نامه گیشه پسند باشد یا سوپراستار داشته باشد، قطعاً سریع سرمایه گذار پیدا می نماید اما فیلم نامه هایی هستند که معین است گیشه ندارد اما هنری اند و پیغام و ساختار دارند و مخاطب خاص آن را دوست دارد. برای این نوع فیلم ها واقعاً جذب سرمایه سخت است اما همان ها من را بیشتر قلقلک می دهند تا به سمتشان بروم. من 20 فیلم را تهیه نماینده بودم و از این تعداد فقط یک فیلم فستیوال خارجی نرفته است وگرنه همه بدون استثنا فستیوال رفته اند و جایزه گرفته اند. این لذت بخش است زیرا می بینم بافرهنگ ایرانی ام به جشنواره های مختلف رفته ام و کشورم را معرفی نموده ام.

در سینما هیچ ژانری جای دیگری را تنگ ننموده اگر سینمادارها مدیریت نمایند

بعضی معتقدند در سینما مافیاها مانع رشد فیلم ها در ژانرها مختلف می شوند. نظر شما چیست؟

من به مافیا در سینمای ایران اعتقادی ندارم. نگاهم جور دیگری است. تعدادی تهیه نماینده هستند که هم پخش نماینده هستند و هم سینمادار هستند. همان ها به خاطر منافع شان فیلم را به سمت گیشه سوق می دهند و به هر دلیلی می خواهند پول دربیاورند اما اتفاقی که می افتد این است که وقتی آن فیلم ها گسترده اکران می گردد به این نوع فیلم های هنری که تماشاچی آن به تعداد نیست ضربه می زنند. سینمای هنر و تجربه به نظر من گام خوبی برای این نوع فیلم ها برداشته است زیرا تهیه نماینده و کارگردان به هرحال می خواهند فیلمشان را اکران نمایند و با آمدن سینمای هنر و تجربه، بار این نوع فیلم ها که سینمای گیشه اصطلاحاً گفته می گردد، برداشته شد. اگر سینمای هنر و تجربه حمایت گردد و برنامه ریزی بهتری باشد، مخاطب هم با این نوع سینما آشنا می گردد و می داند که می تواند آنجا فیلم های هنری خاص را ببیند. دیگر کسی انرژی اش را نمی گذارد که بخواهد فیلمش را در سینمایی بگذارد که خیلی هم سینمادار دوست ندارد. به هرحال سینمادار نمی خواهد فیلمی بگذارد که سالن سینمایش خالی بماند. تمام جهان همین است و ما هم باید به این سمت برویم که قبول کنیم هر فیلمی تماشاچی خاص خودش را دارد. اگر من کارگردان و تهیه نماینده نتوانم فیلمی بسازم که استاندارد باشد و مخاطب خاص خودش را جذب کند، بهتر است آن فیلم نابود گردد زیرا هر سینما یک استاندارد خاص خودش را دارد. اگر من قرار است فیلم هنری بسازم و استانداردها را رعایت نکنم قاعدتاً همان تماشاچی فرهنگی و هنری هم فیلم را نمی پسندد پس بهتر است وارد این حیطه نشوم زیرا معتقدم اگر قرار است کارکنیم باید استاندارد کار کنیم. هر ژانر و سلیقه ای که باشد فیلم دیده می گردد و کسی جای کسی دیگر را تنگ نمی نماید و سینمادار هم باید به این باور برسد که باید فضایی ایجاد کند که همه جنسش جور باشد و همه انواع تماشاچی به سینما بیاید. سینمادار نباید فقط به این فکر کند که حتماً همه سالن ها فیلم پرفروش باشد باید به این فکر کند که همه نوع سلیقه ای را به سینمایش کشانده است.

منبع: خبرگزاری پانا

به "محمد احمدی: در دو سال اخیر قیمت ساخت فیلم 3 تا 4 برابر شده است" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "محمد احمدی: در دو سال اخیر قیمت ساخت فیلم 3 تا 4 برابر شده است"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید